«سیدمسلم هاشمی» دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی دانشگاه تهران در یادداشتی بهعنوان «شبکه شایان: تحلیل ظرفیت سازی نهادی در پارادایم حکمرانی شبکه ای جبهه شریان» آورده است؛
جبهه شریان یک ساختار راهبردی در فضای اجتماعی و سیاسی ایران و دارای شبکه های ۱۲ گانه می باشد که نوظهور اما هدفمند اعلام موجودیت کرده است. تحلیل موجود از شبکه شایان به عنوان یکی از حوزه های ۱۲ گانه جبهه شریان می باشد:
بیشک ساختار نوظهور جبهه شریان در فضای اجتماعی-سیاسی ایران، با تکیه بر الگوی حکمرانی شبکهای، اقدام به طراحی شبکههای تخصصی نموده است. در کانون این طراحی، شبکه «شایان» یا شبکهسازی، نقش موتور محرکه و زیرساخت نهادی را برای سایر شبکهها ایفا میکند. با توجه به چارچوبهای نظری «سرمایه اجتماعی» و «خطمشیگذاری مبتنی بر شبکه» درصدد تحلیل مأموریت این شبکه برآمده و چنین استدلال می شود که شایان، فراتر از یک نهاد بسیجکننده صرف، در پی ایجاد «سرمایه اجتماعی ساختاری» هدفمند است تا با کاستن از هزینههای مبادله و تقویت اعتماد نهادی، بستری برای هماهنگی، تبادل اطلاعات و اجرای مؤثر خطمشی در سایر عرصهها پدید آورد.
با نگاهی به ادبیات مدرن خطمشیگذاری، دولت دیگر نه به عنوان کنشگری انحصاری، که در هیئت جزئی از یک شبکه حکمرانی چندذینفعی ظاهر میشود. موفقیت در چنین قالبی منوط به وجود شبکههای منسجم، پایدار و قابل اعتماد است. از این منظر، شبکه شایان در ساختار جبهه شریان، پاسخی نهادی به همین ضرورت به شمار میرود و ماموریت آن در سه سطح قابل تحلیل است:
۱- در سطح نخست، که سطح زیرساختی-ساختاری است، شایان به دنبال ایجاد «سرمایه اجتماعی ساختاری» است.
این سرمایه ناظر بر خود شبکه ارتباطات، سازوکارهای هماهنگی و پروتکلهای تعامل است. شکلگیری این زیرساخت، «هزینههای مبادله» را برای هماهنگی بین نیروهای مردمی و نخبگان در سایر شبکهها – مثلاً در شبکه اقتصادی شتاب یا شبکه شفافیت – به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. به بیان دیگر، شایان با نقشهبرداری از منابع اجتماعی و ایجاد مجراهای ارتباطی کارآمد، امکان کنش جمعی سریعتر و کمهزینهتر را فراهم میآورد.
۲- در سطح دوم، که سطح رابطهای-کارکردی است، هدف ایجاد «سرمایه اجتماعی رابطهای» است که بر پایه اعتماد، هنجارهای عمل متقابل و تعهدات جمعی استوار میشود.
شبکه شایان تنها با ایجاد کانال ارتباطی به موفقیت دست نمییابد، بلکه باید با تسهیل تعاملات سازنده و مستمر، سطح اعتماد درونی شبکه را ارتقا دهد. این اعتماد، شرط لازم برای تسهیم اطلاعات حیاتی، پذیرش ریسک جمعی و اقدام مشترک در قبال مسائل کلان ملی است.
۳- سطح سوم، سطح شناختی-جهتدهی است که به ایجاد «سرمایه اجتماعی شناختی» مشترک مربوط میشود.
شبکهسازی محض، اگر فاقد یک چشم انداز و گفتمان واحد باشد، ممکن است به پراکندگی و ناهماهنگی بینجامد. مأموریت شایان، شبکهسازی «در راستای اهداف جبهه» است؛ یعنی این شبکه علاوه بر اتصال بازیگران، در مقام یک «کارگزار هویتساز» نیز عمل میکند و با ترویج گفتمان مشترک، اطمینان حاصل میکند که کنشهای شبکه در مسیر اهداف کلان جبهه همسو شده است.
چنین میتوان گفت شبکه شایان را باید نوعی «نهاد فرا نهادی» یا «ساز و کار کلانی» در نظر گرفت که تحقق خطمشیهای بخشی در دامنه های دیگر – از محیط زیست و اقتصاد تا فرهنگ و شفافیت – را تسهیل میکند.
عملکرد مطلوب این شبکه میتواند به شکلگیری یک «اکوسیستم کنشگری» منجر شود که در آن مطالبهگری در شبکه شفافیت بر اطلاعات دقیقتر و شبکههای گستردهتر متکی است، تولید ملی در شبکه شتاب با اتصال به نخبگان و نیروهای مردمی تقویت میشود، و تحول فرهنگی در شبکههای شمیم و شمسه از پشتیبانی یک شبکه توزیع و ترویج قوی برخوردار میگردد.
در نهایت، به نظر میرسد شبکه شایان عرصهای برای آزمون این فرضیه کلیدی در خطمشیگذاری عمومی ایران باشد که آیا میتوان با طراحی آگاهانه نهادهای شبکهای، ظرفیت تحقق اهداف راهبردی را در یک سیستم اجتماعی پیچیده افزایش داد؟ پاسخ به این پرسش مستلزم رصد و واکاوی آینده عملکرد این شبکه در بستر واقعیتهای اجتماعی-سیاسی ایران خواهد بود.